ترجمهٔ بریده‌هایی از دفترچه خاطرات آدم

چندسال پیش یک داستان کوتاه طنز از مارک تواِین ترجمه کردم که بد ندیدم دوباره منتشرش کنم :) البته ناگفته پیداست که کارهای فعلی هم بی‌ایراد نیست چه برسه به اثر چند سال پیش…

بریده‌هایی از دفترچه خاطرات آدم، اثر مارک تواین

دوشنبه: این مخلوق جدید با موهای بلند، همیشه سر راه من است، دور و بر من میپلکد و دنبالم می‌آید؛ خوشم نمی‌آید، عادت ندارم کسی همراهم باشد. دلم می‌خواست پیش بقیه‌ی حیوانات می‌ماند… امروز ابری است، و باد از شرق می‌وزد، ما فکر می‌کنیم که باران ببارد! «ما»؟! این کلمه از کجا آمد؟ مخلوق جدید از آن استفاده می‌کند.

سه‌شنبه: داشتم آبشار بزرگ را امتحان می‌کردم، بهترین چیز این منطقه همین آبشار است، مخلوق جدید به آن می‌گوید «آبشار نیاگارا»[0]، چرا؟ مطمئنم که نمی‌دانم! می‌گوید که به آبشار نیاگارا می‌ماند! این دلیل نیست! بلکه خودسری و خرفتی کامل است! من هیچ شانسی برای نام‌گذاری هیچ چیزی ندارم، به محض اینکه چیز جدیدی پیدا شود مخلوق جدید اسمی برای آن میگذارد و من حتی وقت اعتراض هم پیدا نمی‌کنم و همیشه هم بهانه‌ی قبلی:«به آن می‌ماند!» برای مثال دودو، می‌گوید که هرکس در یک نگاه هم می‌فهمد که این موجود به دودو می‌ماند و بر سر همین اسم هم پا فشاری می‌کند، مهم نیست چقدر اخم کنم.

دودو! من بیشتر شبیه دودو هستم تا دودو!

ادامه را بخوانید!

تجربه آزمون آزمایشی تافل در مشهد

حدود یک ماه پیش دوستی برام داخل تلگرام مطلبی رو ارسال کرد که تبلیغ یک موسسه بود به اسم اندیشه معین که برای آزمون آزمایشی تافل تخفیف داده بود. اون زمان خیلی جدیش نگرفتم ولی پس ذهنم بود. پریروز به دلیلی خیلی ناگهانی تصمیم گرفتم که بیام مشهد و خب دیدم حالا که مهلت هست چرا نرم و آزمون آزمایشی تافل ندم؟

این شد که دیروز من بدون هیچ مطالعه و آمادگی قبلی‌ای آزمون آزمایشی تافل دادم. مسئله‌ای که من رو مجاب کرد این مطلب رو بنویسم دو دلیل بود: اول اینکه با سرچ کردن اسم موسسه هیچ اثری از تجاربی که آدم‌ها با این موسسه داشتن نمیاد و حتی وقتی که جمعه ثبت نام کردم هم مطمئن نبودم شنبه ساعت ۹ که برم اونجا قراره موسسه‌ای باشه یا آزمونی از من گرفته بشه. دو اینکه علی‌رغم این سردرگمی واقعا تجربه مثبتی داشتم، حالا تعریف می‌کنم.

موسسه اندیشه معین

ساعت ۸:۳۰ من در آدرس موسسه بودم. موسسه هنوز بسته بود. من و ۴ نفر دیگه‌ای که همگی داخل لابی برج منتظر بودیم همه‌مون ماسک داشتیم و کارکنان برج هم همینطور. بعد مدتی یک خانوم اومد رو به طبقه نهم برج آفتاب که موسسه اندیشه معین اونجاست هدایت کرد. بعد یک سری توضیحات درمورد آزمون دریافت کردیم، اگه میخواستیم چای داخل موسسه بود و بعد هم پشت سیستم نشستیم و آزمون رو شروع کردیم. نکات بهداشتی به خوبی رعایت می‌شد، اجازه نداشتیم وسیله‌ای ببریم داخل محیط آزمون (به جز خوراکی‌های کوچیک) و خود موسسه هم آب معدنی گذاشته بود برای استفاده. بعد اینکه آزمون هم تموم شد کل محیط رو دیدم که ضدعفونی شد.

نکاتی که موقع آزمون پیش میاد

دادن آزمون آزمایشی به من چند نکته یاد داد. اول اینکه من نمیدونستم که چه در زمان آزمون اصلی چه در زمان آزمون آزمایشی بخش Speaking افراد، در کنار هم برگزار میشه. یک نکته جالب هم که هست اینه که افراد از هم عقب‌تر یا جلوتر هستند مثلا ممکنه شما در بخش Reading باشید ولی از هدفون بغل‌دستی‌تون شروع کنه به صدای Listening اومدن. اگه حواستون به این نکته نباشه ممکنه استرس بگیرید.

اتفاقی که برای خودم افتاد این بود که من متن‌های توضیحی که مثلا بخش Speaking از چه بخش‌هایی تشکیل شده رو با دقت می‌خوندم در حالی که اکثر آزمون‌دهندگان با آمادگی کامل اومده بودن و متن‌های قبل آزمون رو مطالعه نمی‌کردن، این شد که من با یک اختلاف چندثانیه‌ای از اون‌ها شروع کرده بودم و موقعی که اون‌ها صحبت می‌کردن من ساکت بودم و به محض اینکه کل اتاق ساکت می‌شد من شروع می‌کردم به صحبت که همین هم یکمی بهم استرس وارد کرد و باعث شد نتونم این قسمت رو خوب بدم. از طرفی شما که بخواید آزمون بدید باید دقت کنید که صحبت بقیه حواستون رو پرت نکنه.

بخش اسپیکینگ تافل واقعا دشواره و توی مهلت کم آدم نمیدونه چی میتونه بگه، خود موسسه هم (مثل آزمون اصلی) به تعداد کافی برگه در اختیار ما قرار داده بود پس می‌شد سعی کرد نکات لازم رو روی برگه یادداشت کرد و تا حدودی آماده شد، اما نهایتا آمادگی توی مهلتی که آزمون به آدم میده خیلی سخته.

نتیجه و تحلیل‌ها

اونطوری که گفتن جواب‌هایی که دادیم به تهران ایمیل میشه و بعد تهران پاسخ‌ها رو میفرسته برای ما. نتیجه‌ی آزمون ۳ روز بعد از دادنش رسید، در قالب یک فایل زیپ. تحلیل پاسخ‌ها هم به این صورت بود که در رایتینگ، اصل متن و ویرایش‌شده‌اش به همراه نظر و گزارش اشتباهات داخل دو فایل ورد بود (هر رایتینگ یک فایل) و درمورد اسپیکینگ هم به ازای هر فایل اسپیکینگی که خودمون داشتیم یک تحلیل هم روش شده بود. من راضی بودم از خدمات و از این تجربه.

توزیع جنتو گنو/لینوکس

حدود ۱۴-۱۵ سالگی من بین توزیع‌های مختلف گنو/لینوکس کاوش می‌کردم و خب تقربیا توزیعی نبود که به سمتش نرفته باشم. هیچ توزیعی از گنو/لینوکس بی‌دلیل به‌وجود نیومده. پشت هر توزیعی دلیلی هست و فلسفه‌ای؛ یکیشون تاکید بر سادگی داره یکی سرعت و دیگری ظاهر. اکثر سیستم‌عامل‌ها هم برای کاربرهای عادی نوشته شده‌ان. این یعنی سازندگان توزیع تلاش می‌کنن که آسون‌ترین شیوه رو برای کاربر فراهم کنن. اما اگر آدم بخواد تصمیماتش رو خودش بگیره و نه سازنده‌ی سیستم‌عاملش، اگر آدم بخواد سیستم عاملش رو مبتنی بر نیازهای شخص خودش تنظیم کنه چی؟ اینجاست که توزیع‌هایی مثل جنتو و آرچ وارد میشن. این توزیع‌ها نصب دشوارتری دارن و در عوض به کاربر حق انتخاب بیشتری می‌دن.

If it moves compile it

مقایسه جنتو و آرچ

اگر هم جنتو و هم آرچ کاربر رو آزاد میذارن تا فقط ابزارهایی که لازم داره رو نصب کنه و سیستمش رو به شیوه دلخواهش تنظیم کنه، تفاوتشون چیه؟ چندین فرق دارن:

۱. آپدیت‌های فراوان‌تر آرچ و پایداری بهتر جنتو

اول اینکه آرچ تاکید بسیار بسیار بیشتری بر توزیع غلتان و آپدیت بودن داره، آرچ به صورت پیش‌فرض همیشه آخرین نسخه از نرم‌افزار رو نصب می‌کنه و فرض رو بر این میذاره که این بسته هیچ مشکلی نداره. جنتو بر خلاف آرچ، مدیربسته‌ای داره که به کاربر اجازه میده انتخاب کنه که آیا آخرین نسخه رو می‌خواد یا می‌خواد فقط بسته‌هایی رو نصب کنه که توسعه‌های جنتو از پایدار بودنشون و سازگاریشون با جنتو مطمئن شدن. این کار از طرفی باعث میشه جنتو پایدارتر باشه و از طرفی باعث میشه که بسته‌های جنتو (حتی وقتی کاربر به مدیربسته بگه که آخرین نسخه/نسخه‌های آژمایشی رو نصب کن) قدیمی‌تر باشن، چون پایدارسازی بسته‌ها زمان زیادی می‌بره. از طرفی لازم نیست بعد آپدیت کردن نگران خراب شدن ناگهانی سیستم باشیم.

۲. بسته‌های فرعی

هم آرچ و هم جنتو به کاربرها اجازه میدن که بسته‌های خودشون رو بسازن. جنتو Overlayها رو داره و آرچ AUR رو و به نظر میاد که آرچ کمکی که از سمت کاربرها میاد رو بهتر مدیریت میکنه. البته Overlayهای جنتو هم به اندازه‌ی AUR آرچ آپدیت و کافی هستن. اینجا باز هم یک بده‌بستان هست: نصب از Overlayها سخت‌تره ولی از طرفی پکیج‌های بیشتری توی مخازن اصلی جنتو هستن و چون Overlayها مثل AUR آرچ سامان‌دهی‌شده نیستن آدم میتونه پکیج‌ها رو بخونه و بهترین Overlay رو انتخاب کنه. همین بسته رو شخص بخواد از AUR بگیره ممکنه با یک بسته‌ی بدنوشته‌شده مواجه شه و کل پایداری سیستم‌عاملش به مشکل بخوره.

۳. انعطاف‌پذیری خداگونه‌ی جنتو

سیستم‌عامل کاملا آزاد

همونطور که گفتم هر توزیعی فلسفه‌ای داره و بعضی توزیع‌ها مثل Guix ساخته شدن تا کاملا آزاد باشن، جنتو هم میتونه چنین توزیعی باشه. مدیر بسته‌ی جنتو به شما این امکان رو میده که نصب بسته‌ها با لایسنس‌هایی که مورد تایید FSF نیستن رو محدود کنید یا فقط بسته‌های مربوط به یک لایسنس خاص رو نصب کنید.

سورس-محور بودن مدیربسته‌های جنتو

جنتو بسیار بسیار منعطف‌تر از آرچه. اول از همه اینکه مدیربسته‌ی جنتو فایل‌ها رو خودش کامپایل میکنه. حالا فرضا اگر من بخوام تغییری توی هر چیزی بدم میتونم حتی قبل اینکه کد کامپایل بشه یک سری patch ها رو به کد وارد کنم و حتی شیوه‌ی کارکرد یا اسم برنامه‌هام رو تغییر بدم (مثلا بعضی وقتا به دلایل قانونی لازم میشه اسم برنامه عوض شه و خب با جنتو میشه به‌راحتی قبل نصب کل برندهای فایرفاکس رو از روش برداشت). مزیت دیگه هم در اینه که اگر فلان ویژگی یک نرم‌افزار به دردم نمیخوره میتونم موقع کامپایل اون ویژگیش رو کلا فعال نکنم. مثلا من خودم هیچ بسته‌ای ندارم که ویژگی‌های مربوط به پشتیبانی از systemd یا گنومش فعال باشه و مدیربسته‌ام رو جوری تنظیم کردم که حین کامپایل به‌صورت پیش‌فرض همه‌ی این‌ها رو غیرفعال کنه. راستی شاید براتون جالب باشه که گوگل در Chromium OSش هم از مدیربسته‌های جنتو استفاده می‌کنه.

احترام بیشتر به حق انتخاب و معماری‌های بیشتر

به علاوه جنتو systemd رو به کاربرهاش تحمیل نمیکنه و روی معماری‌های بیشتری هم نصب میشه (مثلا جنتو-اندروید یا جنتو-رسبری‌پای رو داریم و چون کرنل رو هم خودمون کامپایل می‌کنیم حتی نوع کرنل، ماژول‌هایی که لازم داریم و همه چی تحت کنترل خودمونه و میشه از گزینه‌های داخل کرنل استفاده کرد تا مثلا کرنل برای یک کیت الکترونیکی کامپایل بشه و تاکید کرنل روی فشرده‌سازی و کم‌کردن حجمش باشه نه روی سرعت بیشتر) و همین انعطاف باعث میشه که توی دنیای جنتو چیزهای عجیب غریب زیادی ببینید و اگر ندید هم عجیب‌الخلقه‌ی دوست داشتنی خودتون رو بسازید. مثلا Gentoo Mac OS X. یا Gentoo OpenBSD.

۴. منابع و گروه‌های کاربری

ظاهرا قدیم‌ترها جنتو یک ویکی بسیار عالی داشته که به علت نداشتن بک‌آپ از بین میره. الان بدون هیچ بحثی آرچ بهترین ویکی رو داره. از طرفی کاربرهای جنتو نسبت به تازه‌کارها رئوف‌ترن و خیلی کمتر هم هستن. اگر به مشکلی توی آرچ بر بخورید ۱۰۰٪ با سرچ مشکلتون حل میشه، ولی توی جنتو کاربرها انقدر دست در تنظیمات توزیع می‌برن که هیچ دوتا جنتویی توی عالم شبیه هم دیگه نیستن که کسی بخواد همه‌ی مشکلاتش رو با سرچ رو حل کنه. جنتو آدم رو مجبور میکنه که حتما به man page ها سر بزنه و با دقت هر documentationی که گیرش میاد رو بخونه. این اگرچه وقت‌گیره ولی آدم رو با ماهیت سیستم‌عاملش آشنا می‌کنه. نهایتا هم اگر مشکلی بود که حل نمی‌شد، همیشه میشه با کاربرهای باسابقه‌تر جنتو توی IRC و انجمن‌های جنتو گپ زد.

تجربهٔ شخصی خودم

Sway on Gentoo نصب جنتو سخته و از نصب آرچ هم اندکی سخت‌تره ولی خب اساسا فرقی ندارن، کاربر باید خودش همه‌ی نرم‌افزارهایی که لازم داره رو نصب کنه و تنظیمات مد نظرش رو انجام بده. مثلا من روی جنتوم sudo ندارم و به‌جاش از doas استفاده می‌کنم که ساده‌تره و برای نیازهای من بهتره. توی پروسه‌ی نصب، بدون اغراق، بیش از ۱۰ بار خواستم برگردم و اوبونتو نصب کنم و به آسونیش پناه بیارم. ولی هر بار یک دلیل پیش میومد که این کار رو نکنم، مثلا یکبار فلشی که روش اوبونتو ریخته بودم پیدا نمی‌شد و یکبار هم ابونتو ریختم ولی وقتی دیدم که هنگ میکنه با خودم گفتم اگه قراره هنگ کنه و مشکل داشته باشه بذار لااقل روی جنتو هنگ کنه! درگیری بزرگی بود. پروسه‌ی نصب از همه زمان‌برتره و ممکنه تا یک هفته هم طول بکشه ولی قطعا ارزشش رو داره. بعد از نصب جاده خیلی خیلی راحت‌تر میشه. طاقت بیارین.

من روی جنتوی خودم تصمیم گرفتم به‌کلی از X استفاده نکنم و در حال حاضر دارم از Sway روی Wayland استفاده می‌کنم. از اونجایی که وی‌لند خیلی جدیدتره طبعا به مشکلات زیادی برخوردم ولی باز هم به نظرم تجارب ارزشمندی بوده و الان به سیستم‌عاملی رسیدم که دلخواه خودمه و میتونم ادعا کنم مال منه. از تنظیمات ریزی مثل همیشه فعال بودن Numpad تا انتخاب‌های بزرگتر مثل تنظیم Flagهای GCC برای کامپایل بسته‌ها مخصوص پردازشگر خودم، غیرفعال کردن یک سری از ویژگی‌های کرنل و انتخاب آگاهانه و دقیق‌تر ابزارهایی که استفاده می‌کنم. مثلا اخیرا استفاده از ابزارهای گرافیکی برای مدیریت تقویم و مدیریت فایل‌های کامپیوترم رو کنار گذاشتم و از ranger برای مدیریت فایل‌ها و از calcurse برای مدیریت تقویمم استفاده می‌کنم. البته شما که غریبه نیستید، حقیقتش خیلی دلم میخواست جای ranger از Nemo استفاده کنم ولی وقتی وابستگی شدیدش به بسته‌های Cinnamon رو دیدم بی‌خیالش شدم و با نداشتن ظاهر گرافیکی کنار اومدم. الان هم سیستم عاملم خیلی خوب کار می‌کنه. واقعیت اینه که پروسه‌ی کامپایل کردن زمان‌بره و نمیتونم به خودم این اجازه رو بدم که کامپیوترم رو شلوغ کنم. هرچند وقت یک بار بسته‌هایی که دارم رو چک میکنم تا چیزی بیخود روی سیستمم نباشه و تا حدودی کل بسته‌هایی که انتخاب کردم که نصب کنم رو میدونم چیان و چرا نصب کردم. به همین دلیل کامپیوترم خیلی خیلی سبک شده و استفاده کمتر از باتری لپتاپم کاملا محسوسه.

فعلا که عاشق جنتو هستم و حتی یکی دو جایی که بسته‌ی مد نظرم نبوده سعی کردم که بسته‌ها رو خودم بنویسم و درخواست اضافه شدنشون به مخزن اصلی رو بدم. در واقع تلاش کردم علاوه بر ماهی‌گیری، ابزار ماهی‌گیریم رو هم خودم بسازم، یکی از تفریحات این روزهام. حتی توی ویکی جنتو هم هرجا حس کردم که مطالب کمه چندجایی دست بردم و مطلب اضافه کردم. توصیه می‌کنم شما هم حتما برید سراغ قلاب‌سازی و ماهی‌گیری چون ماهی‌هایی که به این شیوه بگیرید اصلا با بقیه‌ی ماهی‌هایی که از بقیه‌ی شیوه‌ها به دست میان قابل مقایسه نیستن :)

زیاد بود؛نخوندم

بعضی سیستم‌عامل‌ها به آدم ماهی میدن، بعضی ماهی‌گیری، و بعضی هم مهارت قلاب‌سازی و هم ماهی‌گیری

خودآموزی زبان انگلیسی

به نظر من برای یادگیری زبان درک و به‌کارگرفتن دو ضرب‌المثل انگلیسی کافیه.

“Necessity is the mother of invention” و “Rome wasn’t built in a day”

اولی میگه که لزوم مادر اختراع است و دومی می‌گوید که روم یک روزه ساخته نشده.

Necessity is the mother of invention

اگر قرار باشه زبانی رو یاد بگیرید اما ازش استفاده نکنید؛ چه فایده؟ همه تو سرشون یک رؤیای بزرگ دارن که بعد یاد گرفتن زبان رخ می‌ده؛ که فلان می‌کنن و بهمان، و چقدر زندگی قشنگ میشه. اما می‌دونید چیه؟ هر نقشه‌ای که دارید همین الان عملی کنید؛ سخت هست اما شدنیه.

اگه می‌خواید زبان یاد بگیرید تا بتونید راه رو برای بورس تحصیلی باز کنید از همین الان شروع کنید به خوندن textbookهای انگلیسی، اگه می‌خواید زبان یاد بگیرید تا بتونید راحت فیلم ببینید همین الان فیلم‌های انگلیسی ببینید، بدون دوبله. هرکاری که می‌خواید بکنید شدنیه فقط زمان می‌بره. ممکنه با خودتون فکر کنید که گفتن این حرف‌ها آسونه و کیه که بشینه textbook بخونه و مگه اصن شدنیه؟ حداقل توی مقطع کارشناسی نه تنها شدنیه بلکه به نسبت آسونه، چون این کتاب‌ها خودشون کلمات رو ساده تعریف می‌کنن مثلاً توی کتاب‌های اقتصادی صادرات رو خودش میاد تعریف می‌کنه: خرید خارجی‌ها از محصولات داخلی؛ از طرفی خیلی از کتاب‌های پایه‌ای و اساسی توی هند و پاکستان و بنگلادش خواننده دارن و نویسنده به خاطر بازار اونجا هم که شده ساده‌تر مینویسه. پس بله حتی تکست‌بوک هم شدنیه چه برسه به اینکه بخواید فیلم ببینید. باید از زبان استفاده کنید. باید از زبان استفاده کنید.

به ماجرا اینطور نگاه کنید: مغزتون هر چیزی رو که لازم نداشته باشه دور میندازه و این رو از خودم نمیگم، نمودار زیر رو ببینید:

این نمودار به منحنی فراموشی مشهوره. فرض کنید شما یک روز می‌شینید و فلش‌کارت‌هاتون رو تمرین می‌کنید و برای اولین بار معنی کلمهٔ violet رو یاد می‌گیرید. روز ششم دیگه عملاً چیزی ازش به خاطر ندارید فقط احتمالاً بتونید بگید «عه قبلاً بلد بودما!» حالا همین رو اگه فردا هم مرور کنید دیرتر یادتون میره، نه تنها دیرتر یادتون میره بلکه نرخ فراموشی‌تون هم کمتر میشه: به شیب نمودار اگه دقت کنید متوجه می‌شید که در هر دفعهٔ بعدی تمرین، نرخ فراموشی کمتر و کمتر میشه تا جایی که احتمالاً اگه بیست سال توی جنگل‌های آمازون گیر بیفتید، بعد یکی رو ببینید، با اینکه بیست ساله فلش‌کارت‌هاتون رو ندیدید، با ذوق داد بزنید Help! چرا؟ چون این دیگه رفتنی نیست. دفعات تکرارش از یکی دوبار که هیچ، از صدبار گذشته. هر کلمه‌ای رو در طول زندگی باهاش در این سطح مواجه شید دیگه از یادتون نمیره.

حالا که اهمیت تکرار رو دریافتید دو راه پیش روتون هست: از فردا بشینید به روزی ۱۰ ساعت فلش‌کارت خوندن یا اینکه راه حلی پیش بگیرید که ماهرترین افراد در زبان انگلیسی، یعنی سخنوران بومی انگلیسی، در پیش گرفتن: استفادهٔ هرروزهٔ زبان انگلیسی!

استفادهٔ هرروزهٔ زبان انگلیسی یک مزیت بزرگ داره: کلمات رو بر حسب نیاز یاد می‌گیرید. مثلاً فرض کنید توی فلش‌کارت‌های ۵۰۴ یاد بگیرید ”chiropractor“ یعنی چی. این کلمه از نظر کاربرد ۱۸٬۱۴۷امین کلمه‌ی زبان انگلیسیه یعنی به طور متوسط بهتر بود ۱۸٬۱۴۷ کلمه رو قبل این کلمه یاد می‌گرفتید! ولی شاید هم دارید پیرامون طب مطالعه می‌کنید و لازمه که این کلمه رو یاد داشته باشید. اگر شروع کنید به استفاده از زبان رفته‌رفته خودتون می‌فهمید چه کلمه‌هایی رو دارید مدام می‌بینید اما بلد نیستید، می‌رید همون‌ها رو یاد می‌گیرید. شمایی که دارید کامپیوتر می‌خونید آخه chiropractor به چه کارتون میاد؟ بهتره برید freeware رو یاد بگیرید، درسته این کلمه ۳۹٬۳۶۷امین کلمه‌ی پرکاربرد زبان انگلیسیه ولی مسلماً برای شما خیلی خیلی کاربردی‌تره و صد بار freeware رو خواهید دید ولی chiropractor رو نه.

مزیت بعدیش هم اینه که زبانتون به زبان اون‌هایی که سخنور بومی‌ان نزدیک‌تر میشه. مثلاً فرض کنید شما کلاً زبان رو با یک کتاب خاص یاد بگیرید، اتفاقی که میفته اینه که دیگه نمی‌تونید عبارات کوچه بازاری رو درک کنید. اگه بشینید همش فیلم و سریال ببینید دیگه اصطلاح‌های نوشتاری رو نمی‌تونید درک کنید.

و یک نکتهٔ خیلی خیلی مهم دیگه: هیچ وقت فارسی رو به انگلیسی برنگردونید. فقط توی مراحل ابتدایی این کار خوبه، برای یک بچه‌ٔ ده ساله که باید بفهمه معنی I چیه معنی do چیه معنی did چیه اینا برای همون مقطع فقط استفاده می‌شن. اگه انگلیسی رو از فارسی یاد بگیرید جمله‌هاتون در دید شخصی که زبان مادریش انگلیسیه یا انگلیسی رو به طور پیشرفته بلده مزخرف به نظر میان.

مثال واضحش این غلط مصطلحه: ”I discussed about books with him“ «من با او درمورد کتاب‌ها بحث کردم.» ایرادی توش دیده میشه؟ با ذهن فارسی این جمله ایرادی نمیتونه داشته باشه. من در مورد فلان چیز بحث کردم. درسته دیگه! ولی اصلش اینه که هرچقدر متن انگلیسی بخونید جایی نمی‌بینید نوشته باشه ”I discussed about “ چون همچین ساختاری اساساً غلطه، فعل discuss گذراست و مفعول میگیره یعنی شکل درستش اینه: ” I discussed books with him“ و صد البته که این هم اگرچه از نظر ساختاری و زبانی درسته ولی خیلی مصطلح نیست و بیشتر میگن: ”I talked about books with him“

خلاصه که اگر معنی کلمه‌ای رو به فارسی یاد بگیرید و بعداً بخواید باهاش جمله‌سازی کنید، به مشکل برمیخورید. حتی بدتر از اون، ممکنه موقع خوندن هم به مشکل بربخورید و جمله رو اشتباه درک کنید. البته به نظر میاد این یک مرحلهٔ‌ گذار باشه، من افرادی رو دیدم که با ذوق و شوق تعریف می‌کردن که دیگه لازم نیست متنی رو که به انگلیسی میخونن توی ذهنشون به فارسی برگردونن تا بفهمن، این پایهٔ کاره. انگلیسی رو با فارسی نفهمید، انگلیسی رو با انگلیسی بفهمید! برای شروع ناچاریم از به فارسی برگردوندن ولی از یک مدت که گذشت دیگه هیچ وقت از فارسی، برای فهمیدن انگلیسی استفاده نکنید. باید بتونید به انگلیسی فکر کنید و به انگلیسی درک کنید. وقتی دارید به یک صندلی اشاره می‌کنید و می‌گید ”This is a chair“ توی پس‌زمینه‌ی ذهنتون نمیاد «این یک صندلیه» بدون ترجمه معنی چیزی که می‌گید رو می‌فهمید به همین علت لازم نیست برای فهمیدن ”Try Again. Fail again. Fail better“ سعی کنید برش گردونید به فارسی!

خلاصه‌ی این بخش: لزوم مادر اختراع هست درست، مادر یادگیری هم هست، اطلاعاتی که لازمتون نیاد همون فرداش فراموش می‌شه و باید هم بشه. انگلیسی رو برای خودتون لازم کنید. هر کاری رو که با زبان مادری‌تون انجام می‌دید از همین امروز، لااقل ده درصدش رو به انگلیسی انجام بدید. سخته ولی باید انجام بشه. البته لازم هم نیست که سخت‌ترین متون و فیلم‌ها رو انتخاب کنید، اگر مبتدی هستید متن‌های طبقه‌بندی شده و محصولات مخصوص کودکان واسه همین ساخته شدن.

Rome wasn’t built in a day

یک شبه زبان یاد نمی‌گیرید. نکته‌اش هم توی عکس زیر خلاصه میشه! باید زحمت بکشید، هر روز که پا می‌شید لحظه لحظهٔ چک کردن لغت‌نامه عذابه ولی، ولی، ولی! آسون میشه. انقد آسون میشه که بعد چند سال یک روز به خودتون میاید می‌بینید توی فیلمی که دیدید حتی یک کلمه هم نبوده که بلد نباشید! خوندن یک زبان خارجی که بلد نیستید مثل طی کردن درجات جهنم برای پاک شدن روح می‌مونه،‌ اولش خیلی خیلی سخته بعد خیلی سخت بعد هم سخت و کم کم آسون میشه و نهایتاً میرسیم به بهشت اعلی. این راهیه که باید رفت و طی کرد. راه‌های در رو و تلطیف فضا هم هست که کم کم معرفی می‌کنم.

Every day it gets a little easier… But you gotta do it every day — that's the hard part. But it does get easier

فونتیک

قبل از انجام هر کاری در زبان به نظر من یک مرحله باید طی بشه: یادگرفتن فونتیک. من حدود هفت سال نمک رو /sælt/ (سَلت) تلفظ می‌کردم و همین هم می‌شنیدم در حالی که درستش /sɒːlt/ (سالت)ه ایراد کارم هم این بود که از اول به دنبال تلفظ درست کلمات نبودم. اگه کلمه‌ای رو یاد می‌گیرید و بعد تلفظش رو از روی فارسی اعراب‌گذاری‌شده می‌خونید سخت در اشتباهید. برید کمی وقت بذارید و فونتیک یاد بگیرید بعد خیلی راحت میتونید از تمام دیکشنری‌های دنیا استفاده کنید‌، تلفظ کلمات رو بدون اینکه بشنوید یاد بگیرید و از روی متن درست تلفظ کنید، بفهمید استرس کلمه چیه و حتی بهتر بشنوید! ( سرچ کنید:«آموزش فونتیک» یا «learn phonetics») توی یوتیوب پره از فیلمای آموزش فونتیک: مثل این فیلم یا این فیلم و از همه بهتر این کانال. لازم نیست بفهمید چی میگه فقط پشت سرش تکرار کنید و به فونتیک‌ها دقت. اپلیکیشنی که پایین‌تر میگم آموزش فونتیک داره؛ اینجا هم لیست خوبی وجود داره.

بعد از فونتیک لازمه که یک دیکشنری درست حسابی داشته باشید که از فونتیک هم پشتیبانی کنه، بهتر از همه چیز اینه که برید از بازار یک دیکشنری کاغذی Basic بخرید و دستی چک کنید. در مرحله‌ی بعد اپلیکیشن‌ها و نرم‌افزارها به درد میخورن. باز هم تأکید می‌کنم فقط اگه زبانتون خیلی ضعیفه از دیکشنری انگلیسی به فارسی استفاده کنید.

دیکشنری

از Goldendict استفاده کنید، بعد از نصب، چندتا دیکشنری درست درمون روش بنصبید و بخش popup رو فعال کنید، حالا توی کامپیوترتون هرچی رو انتخاب کنید و دکمه‌های Ctrl+C+C رو بزنید معنیش دیده میشه و کارتون خیلی سریع میشه. مجموعه دیکشنری‌های به روز رو در وهله‌ی اول میتونید از من روی فلش بگیرید و اگه من در دسترستون نیستم اینجا هم فایل‌هاش بدک نیست. همین فایل‌های دیکشنری رو میتونید توی گوشی با اپ ColorDict استفاده کنید، فرقی نمیکنه که چه دیکشنری‌ای استفاده می‌کنید ولی ColorDict با انکی ست میشه و میشه کنار هم استفاده کرد (تو انکی اگه یک کلمه رو انتخاب کنید و کپی رو بزنید بعد یک گوشه بزنید معنیش از ColorDict لود میشه.) ضمن اینکه فرضاً اگه دارید یک مطلب انگلیسی رو توی گوشی میخونید و یک کلمه جدید می‌بینید، چه تو مرورگر وب چه تو کتابخوان و غیره، کافیه اون کلمه رو انتخاب کنید، بزنید روی Share بعد دیکشنری‌ای که نصب کردید رو انتخاب کنید. معنیش ظاهر میشه.

این‌ها برای دیدن معنیه، اگه زبانتون راه افتاد و اوکی شد نسخه‌ی کرک‌شده‌ی اپلیکیشنVocab.com رو روی گوشیتون بریزید، پایین هر کلمه‌ای که معنیش رو میاره دکمه‌ی آموزش هم هست، اگر اون رو بزنید می‌تونید توی بخش Play شروع کنید به یادگیری و این کار باید هر روز تکرار بشه.

فلش‌کارت

اگرچه فلش‌کارت با لیست آماده رو اصولاً توصیه نمی‌کنم ولی لیست ۵۰۴ انقدر معروف شده که دیگه زشته کسی بلد نباشه پس بد نیست Anki رو روی گوشیتون یا لپتاپتون نصب کنید و از این بسته‌اش استفاده کنید یا بسته‌های دیگه مثل این

فلش‌کارت فقط در صورتی توصیه نمیشه که لیست رو آماده دانلود کنید مثل کار بالا، کار بهتر اینه که خودتون کلماتی که می‌بینید رو فلش‌کارت کنید. یعنی به محض اینکه یک کلمه‌ی جدید دیدید یک فلش‌کارت واسش توی انکی بسازید.

نکته‌ی بعدی خیلی خیلی مهم هم اینه که خصوصا اگه از لیست آماده استفاده می‌کنید در کنار معنی کلمه، مثال رو هم حفظ کنید، اینطوری باعث میشه که بتونید با کلمه جمله بسازید و ساختارش رو بلد باشید مثلاً بدونید حرف اضافه‌ی فعلی که یاد گرفتید چیه یا صفتی که یاد گرفتید معمولاً چی رو توصیف میکنه. دیکشنری‌ای مثل Cambridge Advanced Learner’s Dictionary توی مثال‌هاش معمولاً این رو لحاظ میکنه و پرکاربردترین مثال‌های ممکن رو میاره. من خودم جدا از تمامی دیکشنری‌هایی که معنی رو میارن روی اپلیکیشن ColorDict توی گوشی Longman Dictionary of Contemporary English Extras 5th Ed رو هم ریختم، این دیگه دیکشنری نیست و فقط یک عالمه مثاله، هر وقت کلمه‌ای رو توی فلش‌کارت‌هام میخوام دقیق‌تر بفهمم میرم مثال‌هاش رو نگاه می‌کنم و کاربردهاش رو چک می‌کنم. ضمن اینکه راه یاد گرفتن کلمه جمله سازیه، اگه معنی کلمه‌ای رو بدونید ولی نتونید ازش استفاده کنید پس اون کلمه رو بلد نیستید، وقتی کلمه‌ای رو روی فلش‌کارت‌هاتون می‌بینید علاوه بر معنی مثالش رو هم توی ذهنتون بیارید یا سعی کنید موقعیت خیالی‌ای رو تجسم کنید که اون کلمه رو توش به کار می‌برید. مثلاً برای کلمه‌ی Penance توی ۵۰۴ خودتون رو توی یک کلیسا تصور کنید که خطاب به کشیش می‌گید ”Father, I’ve done penance for my sins“ اینجوری خیلی بهتر یادتون میمونه کلمه و ساختارش رو (do penance for)

این مطلب خیلی بهتر تحت عنوان به جای کلمات انگلیسی، کالوکیشن یاد بگیریم توضیح داده شده!

فیلم

اگر بچه دارید یا خودتون زبانتون خیلی خیلی سطحش پایینه و دنبال یک راه فان برای یاد گرفتن زبان می‌گردید مجموعه‌ی Magic English رو توصیه می‌کنم. این مجموعه‌ی قدیمی موزیکاله و کلمه‌های خیلی ابتدایی رو آموزش میده مثل سلام خداحافظی ساعت فصل‌ها و غیره.

قطعاً کلی محتوای مجانی روی نت هست، مثلاً مکتب خونه یک دوره‌ی مجانی داره که یکم بالا پایینش کردم و به نظرم جالبه و ببینید بد نیست. سرچ کنید کلی مطلب هست و کلی محتوا برای یادگیری لازم نیست حتی یک ریال هم به جایی بدید.

دیدن فیلم‌های آمریکایی هم حتماً حتماً حتماً توصیه میشه، حتی شده یک تابستون رو کلن به دیدن فیلم و سریال بگذرونید. هر سلیقه‌ای که داشته باشید قطعاً یک سریال آمریکایی بلند پیدا میشه که دوستش داشته باشید، همون رو بشینید و ببینید. هر قسمت رو اول با زیرنویس فارسی و بعد هم با زیرنویس انگلیسی ببینید تا کلمات توی ذهنتون حک بشن. سریال‌هایی مثل Friends معروف، Big Bang Theory، How I Met Your Mother یا سریال‌های کارتونی قشنگی مثل Rick and Morty، The Simpsons، Family Guy و غیره همه‌شون عالی‌ان و زیرنویسشون و خودشون به راحتی گیر میان، بشینید به دیدن، و در عین لذت بردن از فیلم، زبانتون رو هم تقویت کنید. توی هر قسمت از این سریال‌ها معمولاً یک کلمه انقدر تکرار میشه که اعصابتون خورد میشه و میرید چکش می‌کنید و معنیش رو همونجا یاد می‌گیرید، می‌تونید این کلمه‌ها رو خودتون فلش‌کارت کنید تا از یادتون نره،‌ فرق این کلمه که فلش‌کارت کردید با کلمه‌هایی که توی فلش‌کارت‌های آماده است در دو چیزه: اول اینکه مثال و استفاده‌اش توی یک زمینه‌ی واقعی رو دیدید، دوم اینکه لازمتون اومده پس راحت‌تر یادتون می‌مونه.

اما این تنها راهکار نیست یک راه حل خیلی باحال‌تر هم پیش روتون هست: یوتیوب!

فیلم‌هایی که توی یوتیوب هستن هم جذابن و هم معتادکننده و هم زیرنویس دارن! پس میتونید با استفاده از اون‌ها زبان یاد بگیرید. اگه زبانتون خیلی ضعیفه یک راهکار تضمینی براتون دارم: Youtube for Kids رو روی گوشیتون نصب کنید، فیلم‌هایی که پیشنهاد میشن فیلم‌های ساده‌ای هستن که برای بچه‌ها ساخته شدن ولی خیلی هم جذابن ضمن اینکه زیرنویس هم دارن، ویدئوهای آموزشیش حرف ندارن. فرض کنید یک ویدئو که داره بارون رو برای بچه‌ها توضیح میده چه مجموعه لغاتی داره، خیلی کم خیلی ضروری و شدیداً غیر تخصصی. از اینجا شروع کنید ضرر نمی‌کنید. یک لغت‌نامه‌ی کاغذی بخرید، شروع کنید به دیدن فیلم‌های YTKids و زیرنویسش رو هم فعال کنید، هر کلمه رو که توی زیرنویس خوندید و بلد نبودید رو توی لغت‌نامه چک کنید (ترجیحاً کاغذی) و اگه خواستید به فلش‌کارتتون توی Anki اضافه کنید (اولین برخوردتون با کلمه رو به عنوان مثال بنویسید قول میدم که یادگرفتنون به اوج میرسه)، طولی نمیکشه که زبانتون قوی میشه.

من خودم چنتایی فیلم توی ذهنم هست: یکی Peppa Pig همراه با زیرنویس‌هاش و یکی دیگه هم Masha and The Bear که یک مجموعه‌ی روسیه ولی زیرنویس انگلیسی داره اغلب ویدئوهاش تو یوتیوب؛ این دوتا برای سطح‌های پایین بودن، خوب که بگردید چیزای خیلی باحالی پیدا می‌کنید مثل کانال معروف Learn English With Misterduncan یا مثلاً ساعت برنارد! که اتفاقاً زبانش هم خیلی ساده است. توی یوتیوب همه چیز هست! حتی آموزش یادگرفتن زبان با سریال و یک سریال عالی به نام Mind Your Language که درمورد یک کلاسه که دارن زبان انگلیسی یاد می‌گیرن، خیلی جذابه و از اشتباهات دانش‌آموزهای کلاس هم کلی درس می‌گیرید.

پادکست

برای پادکست باز هم یوتیوب خوبه!!!! مثلاً این قسمت از 6Minutes English فایل صوتیش هم هست، ولی توی یوتیوب زیرنویسی که تولید میشه بهتون خیلی کمک می‌کنه. پادکست‌های بریتیش کونسیل هم هست که پایین‌تر هم میتونید اپش رو ببینید ولی به نظرم شش دقیقه با انگلیسی از همه بهتره البته هر کس سلیقه‌ای داره. اگه زبانتون قوی شد می‌تونید پادکست‌های دیگه رو هم گوش بدید.

اپ‌های گوشی

BBC Learning English خیلی خوبه و روزانه میشه ازش استفاده کرد، از طرفی تمام اپ‌های بریتیش کونسیل عالی‌ان (اون‌هایی که بالاش نوشته Kids رو فقط برای بچه‌ها یا اگه زبانتون حسابی ضعیفه استفاده کنید.) برای تمرین گرامر اپلیکیشنی که بریتیش‌کونسیل ساخته خوبه و توصیه میشه. اپلیکیشن Sounds Right مربوط به بریتیش کونسیل هم برای یادگیری فونتیک خوبه. یک سری اپ هم هستن واسه اینکه ویس‌چت داشته باشید، اون‌ها رو من دسترسی نداشتم چک کنم، خودتون سعی کنید یک اپ ویدئو یا ویس‌چت بنصبید و شروع کنید به تلاش برای ارتباط برقرار کردن با خارجی‌ها، ناگفته نماند که برای این مورد سایت هم هست. صرف چت کردن با انگلیسی زبان‌ها هم خیلی کارتون رو جلو میندازه، سرچ کنید chatroom و هرچی پیدا شد برید توش صحبت کنید! سایت‌های دیگه‌ای هم هستن مثل lang-8.com یا www.conversationexchange.com که بهتون اجازه میدن که دوست‌های خارجی پیدا کنید و باهاشون گپ بزنید. اپلیکیشن Speaky برای پیدا کردن همصحبت بد به نظر نمی‌رسید. این اپ بی‌بی‌سی هم که در اصل داستان برای بچه‌هاست برای یادگرفتن زبان خوبه، چه برای یک مبتدی چه برای یک کودک.

اپلیکیشن فلش‌کارت AnkiDroid جزو ملزوماته (نرم‌افزارش رو هم روی کامپیوتر یا لپ‌تاپتون بریزید) و توی سایت و اپلیکیشن Lyricstraining می‌تونید با آهنگ زبان یاد بگیرید، اینطوری که آهنگ پخش میشه و متنش رو بسته به سطحتون باید تایپ یا انتخاب کنید. حسابی معتادکننده است.

سایت

سایت VOA به صورت سطح‌بندی‌شده مطالب و ویدئو میذاره که استفاده‌اش در کنار افزونه‌ی بالا خیلی خیلی راحت میشه. ضمن اینکه اپلیکیشنش هم بدک نیست. سایت عالی دیگه که حتماً استفاده کنید سایت NewsInLevels.com ه که سطح‌بندی شده‌است و خیلی خیلی خیلی ساده‌است علاوه بر این متن خبرهایی که میذاره رو خودش میخونه (پخش خوانشش توی یوتیوبه بازم!) و اگه متن‌های دیگه براتون سخته حتماً از این استفاده کنید، هر روز و همه‌ی خبرها. روزی درمجموع دوتا خبر میذاره که همه‌ی سطح‌هاش رو هم اگه کار کنید ضرر نمی‌کنید، اپلیکیشن هم داره و می‌تونید (و بایددد) استفاده کنید.

سایت خوب دیگه ludwig.guru ه که می‌تونید بهش کلمه یا عبارت بدید و مثال‌هاش رو توی مجله‌ها و روزنامه‌های برتر دنیا ببینید.

اگر درمورد ساختار خاصی سؤال دارید می‌تونید توی گوگل بذاریدش توی دابل‌کوتیشن و سرچش کنید اینجوری متوجه می‌شید عین همین ساختاری که توی ذهنتونه چندبار تو اینترنت اومده و در چه مواقعی، پس می‌تونید بهتر بفهمید اون ساختار درسته یا غلط و چه معنی‌ای میده.

گل سر سبد سایت‌هایی که بخواید و بتونید مطالعه کنید ویکی‌پدیاست، نسخه‌ی انگلیسی ویکی‌پدیا معمولاً متن سنگینی داره ولی ویکی‌پدیا نسخه‌ی انگلیسی ساده هم داره ولی الزاماً برای مبتدی‌ها خوب نیست، بیشتر به درد یادگرفتن کلمات جدید توی حوزه‌های تخصصی بدون داشتن دغدغه‌ی گرامرها و کلمات عجیب و غریب می‌خوره. مثلاً من هم که میرم توی ویکی انگلیسی ساده، چیزهای جدید یاد می‌گیرم چون مثلاً درحوزه‌ی آشپزی زبانم صفره واقعا. تا همین چند لحظه پیش که توی ویکی انگلیسی به کلمه‌اش بر خوردم نمی‌دونستم «جو» چی میشه.

این سایت هم ۲۰۰ تا داستان ساده‌ی انگلیسی همراه با صدا داره. این سایت هم همینطور کلن خودتون سرچ کنید Easy Reading کلی مطلب میاره و نصف این مطلب هم با سرچ‌کردن نوشته شده پس اگه چیزی لازم دارید سرچش کنید.

نهایتاً سایت‌هایی مثل english.stackexchange.com و forum.wordreference.com اگه سؤالی داشتید می‌تونن کمکتون کنن ولی باید بلد باشید دارید چیکار می‌کنید.

کانال‌های تلگرامی

من تا حالا کانال تلگرامی جالبی که آموزش زبان داشته باشه پیدا نکردم،‌ اغلب کانال‌ها شیوه‌ی تدریس به درد نخور دارن، اگر کانال خوبی می‌شناسید بگید تا همینجا معرفی کنم به بقیه. معدود کانال‌های تلگرامی مفید اون‌هایی‌ان که آهنگ میذارن همراه با متن و ترجمه اون هم فقط برای مبتدی‌ها.

کتاب‌ها

کتاب‌های ریدینگ سطح‌بندی شده برای شروع بهترینن، میتونید از سایت irlanguage.com دانلود کنید، این سایت کلی منابع رایگان دیگه هم داره برای یاد گرفتن زبان، بعد از اینکه راه افتادید شروع کنید به خوندن کتاب‌هایی که واسه نوجونها نوشته شدن. کتاب زبانی که خودتون بخواید بخونید و خودآموزی کنید به نظرم American English Files خوبه و همه‌چی تموم، هم کلمه داره هم گرامر هم تلفظ و …

شبکه‌های اجتماعی

چه چیزی بهتر از استفاده از چیزهای اعتیادزا؟‌ میشه از اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی استفاده کرد برای یادگیری زبان. مثلاً یک حساب اینستاگرام جدید باز کنید و باهاش اکانت‌های باحال انگلیسی مثل آدم‌های نیویورک رو دنبال کنید و سعی کنید ماجرای افراد رو بخونید. اکانت‌هایی که آموزش زبان میدن رو کلن بیخیال شید چون یادگیری با تمرین و تکرار رخ میده و توی این اکانت‌ها خبری از تمرین و تکرار نیست. همین رو اگه بشینید اکانت‌های انگلیسی زبان فالو کنید به ناچار زبان یاد می‌گیرید.

سایت‌های دیگه‌ای (که اپلیکیشن هم دارن) و توصیه می‌کنم دنبال کنید ردیته (سایت و اپلیکیشن) و 9gagه (سایت و اپلیکیشن) ناین‌گگ رو حتماً معتادش می‌شید چون حسابی ساد‌ه‌اس ولی درمورد ردیت مطمئن نیستم. یکم کند و کاو کنید و چم و خمش رو یاد بگیرید بعد اعتیاد میاره!

خلاصه‌ی این بخش: زبان یک‌شبه یاد گرفته نمیشه و حاصل ماه‌ها و سال‌ها استفاده است.

همچنین بخوانید: نوشته‌ی حمیدرضا معدنی در مورد خودآموزی زبان انگلیسی، نوشته‌ی محمدرضا شعبانعلی در مورد خودآموزی زبان انگلیسی، پنج اصل حافظه در این سایت.

Communication Problem

داشتم یک مطلبی توی ردیت می‌خوندم:

"LPT: The biggest communication problem is that we don't listen to understand. We listen to reply. When in an argument, put your anger aside and actually try to empathise with the other person, so as to defuse the situation." ~ /u/_dxrrxn/
"I did an exercise at family rehab—it’s called knee to knee. One person states an issue and the other repeats it back. Way harder than it sounds. Because you actually do try to respond to the issue. A real eye opener." ~ /u/sugarshizzl/

اولی جای تامل داره و پیشنهاد دومی هم قشنگه.

اگه خواستید می‌تونید با خانواده نام‌پیشونی هم بازی کنید خیلی حال میده :)